آقای رئیس، آقای دبیرکل، نمایندگان هم تراز، خانم ها، آقایان: من میل دارم سخنانم را با چند کلامی دربارۀ یک آمریکایی به نام کریس استیونز آغاز کنم.
کریس در شهری به نام گریس وَلی، کالیفرنیا، چشم به جهان گشود. پدرش وکیل دعاوی و موسیقی دان بود. کریس به عنوان یک جوان به سپاه صلح پیوست و در کشور مغرب به تدریس زبان انگلیسی پرداخت. او محبت و احترامی نسبت به مردم شمال آفریقا و خاورمیانه در خود احساس کرد که در سراسر زندگی اش با وی همراه بود. او به عنوان دیپلمات، از مصر تا سوریه، از عربستان سعودی تا لیبی تجربۀ کار داشت. معروف بود که او در جایی که کار می کرد، در خیابان های شهرها قدم می زد – از غذای محلی می چشید، با تعداد هرچه بیشتری از مردم تا آنجا که می توانست آشنا می شد ، به زبان عربی صحبت می کرد، با لبخند شکفته ای بر لب گوش می داد.
کریس در روزهای آغازین انقلاب لیبی به بنغازی رفت، با یک کشتی باری به آنجا وارد شد. به عنوان نمایندۀ آمریکا، به مردم در حالی که با یک مناقشۀ خشونت بار دست گریبان بودند یاری داد، از زخمی شدگان مراقبت کرد و دیدی را از آینده رقم زد که در آن حقوق همۀ مردم لیبی محترم داشته می شد. بعد از انقلاب از زاده شدن یک دموکراسی نو، در حالی که لیبیایی ها دست به کار برگزاری انتخابات و بنانهادن نهادهای نوپا شدند و حرکت به سوی جلو را پس از دهه ها سلطۀ استبداد آغاز نهادند، پشتیبانی کرد.
کریس استیونز عاشق کارش بود. او از بابت کشورمحل خدمت خود احساس مباهات می کرد و مردم طرف ملاقات خود را دارای منزلت می دید. دوهفته پیش به بنغازی سفر کرد تا برنامه های مربوط به تأسیس یک مرکز فرهنگی و نوسازی یک بیمارستان را مورد بررسی و بازنگری قرار دهد. این همان زمانی بود که محوطۀ [کنسولگری] آمریکا در معرض حمله قرار گرفت. کریس همراه با سه تن از همکارانش در شهری که وی به نجات آن یاری داد کشته شدند. او 52 سال داشت.
من این داستان را از آن رو برای شما باز می گویم، که کریس تجسم بهترین خصایص آمریکا بود. او هم مانند صاحب منصبان همکار خود در بخش خدمات خارجی، پلهایی برای ارتباط در امتداد اقیانوسها و فرهنگها ساخت و به همکاری بین المللی که سازمان ملل متحد آن را نمایندگی می کند دلبستگی عمیقی داشت. شیوۀ کار او با فروتنی همراه بود، ولی برای یک رشته اصول – اعتقاد به این که افراد باید در تعیین سرنوشت خود آزاد باشند و با برخورداری آزادی؛ منزلت، عدالت و فرصت زندگی کنند- نیز به پا خاست.
حمله به غیرنظامیان در بنغازی به منزلۀ حمله به آمریکا بود. ما از بابت کمکی که از دولت و از مردم لیبی دریافت کردیم احساس حق شناسی می کنیم. جای هیچ اشتباهی نباید باقی بماند که ما در تعقیب قاتلان و کشانیدن آنها به پیشگاه عدالت هیچ نرمشی نشان نخواهیم داد. و همچنین از این که در روزهای اخیر رهبران دیگر کشورهای منطقه- شامل مصر، تونس، یمن- گامهایی برای تأمین امنیت مراکز وتأسیسات دیپلماتیک ما برداشته اند، دعوت به آرامش کرده اند، قدرشناسی می کنم. و همین کار را مقامات مذهبی در سرتاسر جهان نیز انجام داده اند.
اما این نکته را درک کنید، حملاتی که دوهفتۀ پیش روی داد، تنها حمله به آمریکا نبود. آن حملات تهاجمی به آرمانهایی که سازمان ملل متحد بر شالودۀ آنها بنیان یافته است، حمله به این مفهوم که مردم می توانند اختلافات خود را به گونه ای مسالمت آمیز فیصله دهند، که دیپلماسی می تواند جایگزین جنگ شود، که در یک جهان به هم پیوسته، سود همۀ ما در همکاری با یکدیگر در جهت دستیابی به فرصت و امنیتی بزرگتر و بهتر برای شهروندانمان نهفته است- نیز بود.
اگر ما در پاسداری از چنین آرمانهایی جدی باشیم، گماشتن نگهبانان بیشتری در جلو یک سفارت، یا انتشار بیانیه های اظهار تأسف و در انتظار گذشتن خشم و هیاهو نشستن، کافی نیست. اگر ما دربارۀ این آرمانها جدی باشیم، باید با صداقت دربارۀ علل عمیق تر این بحران نیز صحبت کنیم. زیرا با انتخاب میان نیروهایی که ما را از هم جدا خواهند کرد و امیدهایی که میان ما مشترک هستند، روبرو هستیم.
امروز ما باید بار دیگر بر این نکته که آیندۀ ما به وسیلۀ کسانی مانند کریس – و نه به وسیلۀ قاتلان او- تعیین می شود و شکل می گیرد تأکید کنیم. امروز ما باید اعلام داریم که خشونت و نابردباری هیچ جایی در میان ملل متحد ندارد.
مدتی کمتر از دوسال از هنگامی که دستفروشی در تونس خود را برای اعتراض به فساد خفقان آور در کشورش به آتش کشید و به آنچه که به نام بهار عرب شناخته شد دامن زد، گذشته است. و از آن هنگام تاکنون جهان مسحور تحولی که روی داده شده است و ایالات متحده از نیروهای تغییر پشتیبانی کرده است.
اعتراضات تونسی ها که به سرنگونی یک دیکتاتور انجامید، به ما الهام بخشید، چون ما اعتقادت خود را در خواست مردان و زنانی که به خیابان ها سرازیر شدند باز شناختیم.
ما برای تغییر در مصر پافشاری کردیم، زیرا پشتیبانی ما از دموکراسی سرانجام ما را در طرف مردم قرار داد.
انتقال رهبری را در یمن مورد حمایت قرار دادیم، زیرا در سایۀ یک وضع موجود فاسد، مصالح مردم دیگر رعایت نمی شد.
ما در لیبی در کنار یک ائتلاف گسترده، با رسالتی از جانب شورای امنیت سازمان ملل اقدام به مداخله کردیم، زیرا ازتوانایی متوقف ساختن کشتار بی گناهان برخوردار بودیم، و زیرا اعتقاد داشتیم که قدرت خواستهای مردم از قدرت یک دیکتاتور بیشتر است.
در این هنگام که اینجا با هم دیدار می کنیم، ما اعلام می کنیم که رژیم بشار الاسد باید پایان گیرد و رنج مردم سوریه را می توان متوقف ساخت و سپیده ای تازه می تواند آغاز شود.
ما چنین مواضعی اتخاذ کرده ایم، زیرا بر این باوریم که آزادی و حکومت بر سرنوشت خود چیزی که تنها به یک فرهنگ منحصر باشد نیست. اینها فقط ارزشهای آمریکایی یا غربی نیستد- این ارزشها جنبۀ جهانی دارند. و حتی با آن که گذار به سوی دموکراسی با چالش عظیمی همراه است، اعتقاد من بر این است که سرانجام حکومت مردم بر مردم و برای مردم به احتمال بیشتری می تواند پدیدآورندۀ ثبات، رونق اقتصادی، و فرصت فردی که صلح در جهان ما بر آن استوار است، باشد.
پس بگذارید به یادآوریم که این فصلی برای پیشرفت است. تونسی ها، مصری ها و لیبیایی ها برای نخستین بار در انتخاباتی که معتبر، رقابتی ومنصفانه بوند، به منظور انتخاب رهبران جدید رأی دادند. این روحیۀ دموکراتیک به جهان عرب محدود نمی شود. طی یک سال گذشته ما شاهد انتقال مسالمت آمیز قدرت در مالاوی و سنگال و یک رئیس جمهوری جدید در سنگال بوده ایم. در برمه رئیس جمهوری زندانیان سیاسی را آزاد کرد و جامعۀ بسته را گشود، یک دگر اندیش شجاع به عضویت پالمان برگزیده شد و مردم چشم انتظار اصلاحات بیشتری هستند. در سرتاسر جهان مردم صداهای خود را به گوشها می رسانند، بر منزلت ذاتی خود و بر حقوقشان برای تعیین آیندۀ خویش پافشاری می کنند.
و با این همه، آشفتگی هفته های اخیر به ما یادآوری می کند که مسیر دیپلماسی به انداختن رأی به درون صندوق ختم نمی شود. نلسون ماندلا زمانی گفت: "آزاد بودن تنها به یک سو افکندن زنجیر خود نیست، بلکه زیستن به گونه ای است که به آزادی دیگران احترام بگذارد و آن را به پیش برد." (کف زدن حضار)
دموکراسی حقیقی مستلزم این است که نتوان شهروندان را به خاطر اعتقادی که دارند به زندان افکند، که بتوان کسب و کارها را بدون پرداخت رشوه گشود. دموکراسی حقیقی به آزادی شهروندان برای گفتن آنچه که می اندیشند و گرد آمدن بدون بیم، و به حکومت قانون و رعایت تشریفات قانونی که حقوق همۀ مردم را تضمین می کند وابسته است.
به بیان دیگر، دموکراسی- آزادی واقعی- کاری دشوار است. کسانی که در مسند قدرت هستند باید در برابر وسوسۀ سرکوبی دگر اندیشان مقاومت کنند. در دورانهای دشوار اقتصادی کشورها ممکن است وسوسه شوند که مردم را برگرد دشمنان تصوری –در داخل و در خارج- به جای تمرکز بر کار پر زحمت اصلاحات، بسیج کنند.
افزوده بر این، همیشه کسانی هستند که به پیشرفت انسانی پشت می کنند- دیکتاتورهایی که به قدرت می چسبند،[صاحبان] منافع فاسدی که به حفظ وضع موجود وابسته اند، افراط گرایانی که به آتش نفرت و نفاق دامن می زنند. از ایرلند شمالی تا جنوب آسیا، از آفریقا تا کشورهای آمریکایی، از بالکان تا کرانۀ اقیانوس آرام، ما شاهد زیر و بم هایی که می توانند با انتقال به یک نظم جدید سیاسی همراه باشند بوده ایم.
گاهی، مناقشات در امتداد خطوط گسست نژادی یا قبیله ای بر پا می شوند. و غالبا از دشواری های آشتی دادن سنت و ایمان مذهبی با گونه گونگی و به هم پیوستگی دنیای امروزین منشاء می گیرند. در هرکشوری کسانی هستند که عقاید جدید مذهبی را تهدید کننده می یابند، در هر فرهنگی کسانی که آزادی را برای خود می خواهند باید از خویش بپرسند، تا کجا به خاطر پذیرش آزادی برای دیگران آمادگی دارند.
این همان چیزی است که ما در هفته های گذشته هنگامی که یک ویدیوی خام و نفرت انگیز به موجی از خشم در سرتاسر دنیای مسلمان دامن زد، شاهد به ظهور پیوستنش، بودیم. من اکنون این موضوع را روشن ساخته ام که ایالات متحده هیچگونه ارتباطی با آن ویدیو ندارد، و من بر این باورم که همۀ کسانی که به انسانیت مشترک ما اعتقاد دارند، باید پیام آن را مردود بدانند.
این اهانتی نه تنها در حق مسلمانان، بلکه در حق آمریکا نیز هست- زیرا همانگونه که شهری که بیرون از این دیوارها آرمیده این موضوع را روشن می سازد، ما کشوری هستیم که از مردم هر نژاد و هر مذهبی استقبال کرده است. ما وطن و خانۀ مسلمانانی هستیم که درسراسر کشور ما به عبادت مشغولند. ما نه تنها به آزادی مذهبی احترام می گذاریم، بلکه قوانینی هم داریم که از افراد به این سبب که چهرۀ متفاوتی دارند یا به خاطر اعتقاداتشان، در برابر هر آسیبی حمایت می کنند. ما درک می کنیم که چرا مردم از این ویدیو جریحه دار می شوند، چون میلیونها تن از شهروندان خود ما هم در میان آنها هستند.
می دانم افرادی هستند که می پرسند چرا ما چنین ویدیوهایی را ممنوع نمی کنیم. پاسخ این پرسش در قوانین ما گنجانیده شده است: قانون اساسی ما از آزادی بیان حمایت می کند.
در ایالات متحده، انتشارات بیشماری توهین آمیز و تحریک کننده ای وجود دارند . اکثریت آمریکایی ها مانند خود من، مسیحی هستند و با وجود این ما توهین به مقدس ترین باورهایمان را منع نمی کنیم. من به عنوان رئیس جمهوری، و فرمانده کل نیروهای نظامی کشورمان، من می پذیرم که مردم هر روز به من ناسزا می گویند (خنده حضار) و من همیشه از این حق آنها دفاع خواهم کرد. (تشویق حضار)
باراک اوباما
سخنرانی پرزیدنت اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل متحد
آمریکایی ها در سراسر جهان در راه صیانت از حق همه مردم در بیان نظراتشان - حتی عقایدی که ما عمیقاً با آنها مخالف هستیم- مبارزه کرده و کشته شده اند . ما این کار را نه در حمایت از سخنان نفرت انگیز، بلکه به این دلیل انجام می دهیم که بنیانگذاران ما درک کردند که بدون چنین حمایتهایی ، توانایی افراد در بیان نظراتشان و عمل به آیین مذهبی شان، ممکن است در مخاطره قرار گیرد. ما این کار را انجام می دهیم، زیرا در یک جامعه گوناگون، تلاش ها در جهت محدود کردن بیان، می تواند به سرعت به ابزاری برای خاموش کردن منتقدان و سرکوب اقلیتها تبدیل شود.
ما چنین روشی داریم، زیرا با در نظر داشتن قدرت دین در زندگی خود ، و التهاب های شدیدی که اختلافات مذهبی می توانند موجب شوند، قوی ترین سلاح علیه سخنان نفرت انگیز، سرکوب نیست؛ بلکه گفت و شنودهای بیشتر است – صداهای بردباری که علیه تعصب و توهین به مقدسات متحد شوند، و ارزش های درک و احترام متقابل را ارتقاء دهند.
حال، من می دانم که تمام کشورهای عضو این سازمان، در درک این توصیف ویژه از حمایت از آزادی بیان شریک نیستند. ما از این امر آگاهی داریم. ولی در 2012، در دورانی که هر فرد با یک تلفن همراه می تواند دیدگاه های اهانت آمیز خود را با فشار یک دکمه در سرتاسر جهان پخش کند، تصور این که می توانیم جریان اطلاعات را مهار کنیم، تصوری کهنه است. بنا بر این، پرسشی که مطرح می شود این است که چگونه باید واکنش نشان داد؟
و ما در این مورد باید اتفاق نظر داشته باشیم: هیچ بیانی خشونت سبکسرانه را توجیه نمی کند. (تشویق حضار) هیچ کلامی نباید به بهانه ای برای کشتن بیگناهان تبدیل شود. هیچ ویدیویی حمله به یک سفارت را توجیه نمی کند. هیچ تهمتی، به آتش کشیدن یک رستوران را در لبنان، یا خراب کردن یک مدرسه را در تونس، یا کشت و کشتار و ویرانی در پاکستان را توجیه نمی کند.
در جهان امروزی، با فناوری های نوین، چنین واکنشی در مقابل بیان دیدگاه های نفرت انگیز، افرادی را که برای ایجاد بی نظمی در جهان به اینگونه اقدامات رو می آورند، توانمند می سازد. اگر چنین واکنشی نشان دهیم، بدترین کسانی را که در میان ما حضور دارند توانمند می کنیم.
به طور گسترده تر، رویدادهای دو هفته گذشته این نیاز را که همۀ ما باید صادقانه به رفع تنش ها میان غرب و کشورهای جهان عرب که در حال گذار به سوی دموکراسی است بپردازیم نمایان می سازد.
حال بگذارید با صراحت صحبت کنم. درست همانطور که ما نمی توانیم تمام مشکلات را در جهان حل و فصل کنیم، ایالات متحده به دنبال تعیین پی آمد فرآیند گذار به سوی دموکراسی در کشورهای خارجی نیست و نخواهد بود. ما انتظار نداریم که کشورهای دیگر در مورد تمام مسائل با ما موافق باشند. ما همچنین فرض نمی کنیم که خشونت هفته های گذشته، یا بیان دیدگاه نفرت انگیز برخی از افراد، نشان دهنده دیدگاه های اکثریت قریب مسلمانان است- همانطور که دیدگاه های تولیدکنندگان این ویدیو، نشان دهنده دیدگاه آمریکایی ها نیست. ولی، من بر این باورم که این مسئولیتی برای رهبران در تمام کشورهای است که با قاطعیت علیه خشونت و افراط گرایی موضع بگیرند. (تشویق حضار)
اکنون زمان آن فرا رسیده تا کسانی را که حتی بدون توسل مستقیم به خشونت، از نفرت علیه آمریکا، یا غرب، یا اسراییل به عنوان یک اصل کانونی برای سازماندهی سیاست ها، سود می جویند در انزوا قرار دهیم. زیرا این روش فقط یک پوشش و برخی اوقات یک بهانه برای کسانی ا که دست به خشونت می زنند فراهم می آورد.
این نوع سیاست، سیاستی که شرق و غرب، جنوب و شمال، مسلمانان و مسیحیان و هندوها و یهودیان را در گود مبارزه علیه یکدیگر قرار می دهد، نمی تواند به تعهد آزادی تحقق بخشد. این نوع سیاست به جوانان فقط امید دروغی می دهد. به آتش کشیدن پرچم آمریکا کاری را برای تضمین آموزش یک کودک پیش نمی برد. ویران کردن یک رستوران یک شکم خالی را سیرنمی کند. حمله به یک سفارت حتی یک شغل هم ایجاد نمی کند. این نوع سیاست فقط کاری را که باید با هم به انجام برسانیم : آموزش فرزندانمان، و ایجاد فرصت هایی را که شایسته آن هستند؛ صیانت از حقوق بشر، و گسترش نویدهای دموکراسی، را دشوارتر می کند.
این نکته را درک کنید که آمریکا هرگز از صحنه جهانی خارج نخواهد شد. ما کسانی را که به شهروندانمان و دوستانمان آسیب وارد می کنند، به پیشگاه عدالت خواهیم کشاند و در کنار متحدانمان خواهیم ایستاد. ما آماده ایم برای عمق بخشیدن به روابط تجاری و بازرگانی، علوم و فناوری، انرژی و توسعه، و تمام تلاش هایی که سبب رشد اقتصادی برای همه مردم و ثبات بخشیدن به تغییرات دموکراتیک می شوند، با کشورهای سراسر جهان به مشارکت بپردازیم.
ولی چنین اقداماتی به وجود روحیه منافع متقابل و احترام متقابل بستگی دارد. هیچ دولت یا شرکتی، هیچ مدرسه یا سازمان غیردولتی حاضر نخواهد بود در کشوری که مردم در آن در خطرند، فعالیت داشته باشد. برای مؤثر بودن مشارکت ها، شهروندانمان باید در امنیت باشند و باید از تلاش هایمان استقبال شود.
سیاستی که تنها بر خشم متکی باشد، سیاستی که بر تقسیم جهان میان "ما" و "آنها" استوار باشد، نه تنها مانع همکاری های بین المللی می گردد، بلکه نهایتاً تضعیف کسانی می شود که با آن موافق هستند. این به نفع همه ما است که در مقابل این نیروها مقاومت کنیم.
بیایید به خاطر بسپاریم که مسلمانان بیشتر از سایر گروه ها به دست افراط گرایان آسیب دیده اند. در همان روزی که غیرنظامیان ما در بنغازی کشته شدند، یک افسر پلیس در استانبول، ترکیه، تنها چند روزی پیش از ازدواجش به قتل رسید؛ بیش از ده شهروند یمنی در انفجار یک خودرو در صنعا کشته شدند؛ پدر و مادرهای افغان در عزای چندین کودک که در یک انفجار انتحاری در کابل کشته شدند، سوگواری کردند.
گرایش به نابردباری و خشونت در آغاز می تواند بر غرب تمرکز داشته باشد، ولی با مرور زمان نمی تواند اینچنین باقی بماند. همین گرایش ها به افراط گرایی برای توجیه جنگ بین شیعه و سنی، و بین قبیله ها و خاندان ها به کار گرفته می شوند. این رویکرد نه به توانایی و کامیابی، بلکه به هرج و مرج منجر می شود. در کمتر از دو سال، ما شاهد اعتراضات عمدتاً صلح آمیزی بودیم که تغییرات بیشتری را در مقایسه با ده سال خشونت در کشورهای دارای اکثریت مسلمان به همراه داشتند. و افراط گرایان این مسئله را می دانند. از آنجا که آنها که نمی توانند هیچ راهکاری را برای بهبود زندگی مردم ارائه دهند، خشونت تنها راه آنها برای مطرح ماندن است. آنها سازنده نیستند؛ آنها فقط ویرانگرند.
زمان آن فرارسیده است که خشونت طلبی و سیاست تفرقه اندازی را پشت سر گذاریم. در مورد بسیاری از مسائل، ما با انتخاب میان نوید آینده یا زندان های گذشته مواجه هستیم. و نمی توانیم گزینه اشتباه را انتخاب کنیم. باید این لحظه را دریابیم. و آمریکا آماده است تا با تمام کشورهایی که به سوی آینده ای بهتر گام بردارند، به همکاری بپردازد.
آینده نباید متعلق به آنهایی باشد که مسیحیان قبطی را در مصر هدف قرار می دهند؛ باید از آن کسانی باشد که در میدان تحریر فریاد می زدند، "مسلمان، مسیحی، ما همه یکی هستیم،" آینده نباید متعلق به کسانی باشد که زنان را مورد آزادر قرار می دهند؛ آینده باید به دست دخترانی که به مدرسه می روند، و آنهایی که برای جهانی که در آن دخترهای ما می توانند درست مانند پسرهایمان به رویاهایشان تحقق بخشند، شکل گیرد. (تشویق حضار)
آینده نباید متعلق به معدودی افراد فاسد باشد که منابع یک کشور را غارت می کنند؛ آینده باید توسط دانشجویان و کارآفرینان، کارگران و صاحبان کسب و کار که در پی کامیابی وسیعتر برای همگان هستند، فتح شود. آنها زنان و مرانی هستند که آمریکا در کنارشان می ایستد؛ نگرش آنها نگرشی است که ما از آن حمایت خواهیم کرد.
آینده نباید متعلق به آنهایی باشد که به پیامبر اسلام توهین می کنند. ولی برای رعایت جانب انصاف ، آنهایی که این ناسزاگویی را محکوم می کنند باید تنفری را که ما در بی حرمتی به تصاویر عیسی مسیح یا در ویران ساختن کلیساهای شده و یا در انکار هولوکاست می بینیم نیز محکوم کنند. (تشویق حضار)
بیایید تحریک علیه مسلمانان سنی و شیعیان را محکوم کنیم. زمان آن فرا رسیده است که به سخنان گاندی توجه کنیم: "عدم بردباری خود شکلی از خشونت و مانعی برای رشد یک روحیه دموکراتیک واقعی است." (تشویق حضار) ما باید در کنار یکدیگر برای جهانی که در آن اختلاف هایمان به ما استحکام می بخشند، و ما را توصیف نمی کنند، همکاری کنیم. این چیزی است که آمریکا در برمی گیرد، و این تصوری است که از آن حمایت به عمل خواهیم آورد.
در میان اسراییلی ها و فلسطینی ها، آینده نباید متعلق به کسانی باشد که به چشم انداز صلح پشت می کنند. بیایید کسانی را که به دنبال جنگ هستند پشت سر بگذاریم، کسانی که حق موجودیت اسراییل را انکار می کنند. راه دشورای در پیش است اما مقصد روشن است -- کشور یهودی امن اسراییل؛ و کشور مستقل فلسطین سعادتمند. (تشویق حضار.) آمریکا با درک این موضوع که دست یافتن به چنین صلحی تنها باید از طریق حصول موافقتنامه میان طرفین محقق شود، در کنار همه کسانی که آماده حرکت در این مسیر می شوند خواهد ایستاد.
در سوریه، آینده نباید متعلق به دیکتاتوری باشد که اقدام به قتل عام مردم خود می کند. اگر در جهان امروز بتوان دلیلی را برای اعتراض بیان کرد، آن دلیل، اعتراض به رژیمی است که کودکان را مورد شکنجه قرار می دهد و خانه ها را موشک باران می کند. و ما باید به حضور خود ادامه دهیم تا اطمینان یابیم که حرکتی که با درخواست شهروندان برای دست یافتن به حقوق شان آغاز شد، به چرخه ای از خشونت های فرقه ای منتهی نگردد.
ما باید همگام با یکدیگر در کنار آن دسته از مردم سوریه که معقتد به دیدگاه متفاوتی هستند بایستیم – سوریه ای متحد و فراگیر؛ جایی که لازم نباشد کودکان از دولت خود در هراس باشند، و تمامی مردم سوریه، اعم از سنی و علوی؛ کُرد و مسیحی، فرصت ابراز نظر در زمینه نوع حکومت بر خود را داشته باشند. این آن هدفی است که آمریکا به خاطر آن ایستاده است؛ این دستاوردی است که ما برای نیل به آن تلاش می کنیم، با اعمال تحریم ها و مشخص ساختن عواقب برای کسانی که به دیگران ستم روا می دارند؛ و کمک و حمایت از کسانی که برای دست یافتن به این هدف نیک برای همگان تلاش می کنند. زیرا ما معتقدیم کسانی که از چنین دیدگاهی برخوردار هستند، قدرت و مشروعیت برای رهبری را خواهند داشت.
ما در ایران، شاهد هستیم که شیوه خشونت و تفکر غیر مسئولانه به کجا می انجامد. مردم ایران از تاریخی عظیم و کهن برخورداند، و بسیاری از ایرانیان خواهان صلح و سعادت در کنار همسایگان خود هستند. اما دولت ایران همان طور که حقوق مردم خود را محدود می سازد، به سر پا نگه داشتن دیکتاتور دمشق و حمایت از گروه های تروریستی در خارج ادامه می دهد. ایران بارها و بارها، از فرصت پیش آمده برای نشان دادن این که برنامه هسته ای این کشور صلح آمیز است، و رعایت الزامات اعمال شده از سوی سازمان ملل باز مانده است.
بنا بر این، اجازه دهید سخنم را واضح بیان کنم. آمریکا مایل به حل و فصل این مسئله از طریق دیپلماسی است، و ما معتقدیم که هنوز زمان و فضای کافی برای نیل به این هدف وجود دارد. اما این زمان نامحدود نیست. ما به حق کشورهای دیگر برای برخورداری از نیروی برق هسته ای احترام می گذاریم، اما یکی از اهداف سازمان ملل آن است که اطمینان یابد این نیرو برای مصارف صلح آمیز مورد استفاده قرار می گیرد. اشتباه نکنید، ایران مسلح به تسلیحات هسته ای چالشی قابل کنترل نیست. این امر موجودیت اسراییل، امنیت کشورهای خلیج فارس، و ثبات اقتصاد جهانی را مورد تهدید قرار می دهد. ایران هسته ای موجب مسابقه تسلیحات هسته ای در منطقه می شود، و باعث از هم گسیختن پیمان عدم تکثیر سلاح های هسته ای خواهد شد. به این دلیل است که اتحادی از کشورها دولت ایران را پاسخگو می دانند. و به این دلیل است که ایالات متحده آنچه را لازم است، برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای انجام خواهد داد.
ما از تجارب تلخ گذشته آموخته ایم که راه دست یافتن به امنیت و خوشبختی خارج از مرزهای قانون بین المللی و احترام به حقوق بشر نیست. به این دلیل است که این سازمان پس از ویرانی های جنگ، استقرار یافت؛ و به این دلیل است که در جنگ سرد، آزادی بر ظلم چیره شد؛ و این درسی است که از دو دهه گذشته گرفته شده است.
تاریخ نشان می دهد که صلح و پیشرفت به سراغ کسانی می آید که انتخاب درستی انجام داده باشند. تمام کشورهای جهان این مسیر دشوار را پیموده اند. اروپا، بزرگترین میدان نبرد خونین قرن بیستم، اکنون متحد، آزاد و در صلح به سر می برد. مردم از نژادها، ادیان، و آداب و رسوم گوناگون، از برزیل تا آفریقای جنوبی؛ از ترکیه تا کره جنوبی؛ از هند تا اندونزی؛ میلیون ها نفر را از فقر نجات داده اند، در حالی که به حقوق شهروندان خود احترام می گذارند و مسئولیت خود به عنوان کشورهای مستقل را انجام می دهند.
و به دلیل پیشرفتی که در این زمینه در دوره زندگی خودم شاهد آن بوده ام، پیشرفتی که پس از تقریبا چهار سال در مقام رئیس جمهوری شاهد بوده ام، به دنیایی که در آن زندگی می کنیم امیداور هستم. جنگ در عراق پایان یافته است، و نظامیان ما به کشور باز گشته اند. ما دوره انتقالی را در افغانستان آغاز کرده ایم، و آمریکا و متحدان ما طبق برنامه مشخص شده در سال 2014 به جنگ ما پایان خواهند داد. القاعده تضعیف شده است و دیگر اوسامه بن لادن وجود ندارد. کشورها در کنار یکدیگر گرد آمده اند تا مواد هسته ای را محصور سازند، و آمریکا و روسیه در حال کاستن از زرادخانه های خود هستند. ما با انتخاب های دشواری مواجه بوده ایم – از نایپیداو تا قاهره و تا ابیجان – تا قدرت بیشتری را در دست شهروندان آنها قرار دهیم.
کشورهای جهان در دوران چالش اقتصادی گرد هم آمده اند تا کامیابی را گسترش دهند. ما از طریق نشست گروه بیست، با کشورهای نوظهور مشارکت داشته ایم تا جهان را در مسیر بهبود اقتصادی قرار دهیم. آمریکا از دستور کار توسعه ای پیروی کرده است که محرک رشد است و از وابستگی می کاهد، و با رهبران آفریقا برای کمک به آنها در فراهم آوردن غذا برای کشورهایشان همکاری کرده است. مشارکت های جدید مبارزه با فساد را میسر ساخته و به ارتقاء دولتی که باز و شفاف باشد می انجامد. و تعهدات جدید از طریق برنامه "مشارکت برای آینده ای برابر" برای حصول اطمینان از این که زنان و دختران بتوانند به طور کامل در سیاست مشارکت کنند و به دنبال فرصت ها باشند، انجام گرفته است. و در ادامه روز، پیرامون تلاش های ما برای مبارزه با معضل قاچاق انسان صحبت خواهم کرد.
همه این موارد به من امید می بخشند. اما آنچه بیش از همه مرا امیدوار می سازد، اقدامات رهبران نیست، بلکه مشاهده حضور مردم است. مشاهده نظامیان آمریکایی که جان خود را به خطر انداخته اند و اعضای بدن خود را به خاطر افراد غریبه ای که در آن سوی جهان زندگی می کنند از دست داده اند. دانشجویانی که در جاکارتا و سئول مشتاق استفاده از دانش خود برای بهره مند ساختن بشریت هستند. افراد حاضر در میدانی در پراگ یا در آپارتمانی در غنا که وجود دموکراسی امکان بیان خواست هایشان را فراهم می آورد. جوانانی که بارقه امید در محله های فقیرنشین ریو و مدارس بمبئی در چشمانشان می درخشد. این مردان، زنان و کودکان از هر نژاد و عقیده ای به من متذکر می شوند که در برابر هر جمعیت انبوه خشمگینی که در تلویزیون نشان داده می شود، میلیاردها نفر در سراسر جهان وجود دارند که امیدها و آرزوهای خود را با دیگران سهیم می شوند. آنها به ما می گویند که قلب آنها برای تمامی بشریت می تپد.
توجه بسیاری در جهان ما معطوف آن چیزی است که ما را از یکدیگر جدا می سازد. و آن چیزی است که ما در اخبار مشاهده می کنیم، و آن چیزی است که مناظره های سیاسی ما را متوجه خود می سازد. اما هنگامی که همه این مسائل را به کنار می گذارید، در می یابید که مردم در هر کجا مشتقاق آزادی برای تعیین سرنوشت خود هستند؛ منزلتی که با تلاش حاصل می شود؛ رفاهی که با ایمان به دست می آید؛ و عدالتی که هر گاه دولت ها در خدمت مردم خود باشند وجود خواهد داشت – و نه از راه بر عکس آن.
ایالات متحده آمریکا همواره برای تحقق این آرمان ها به پا خواهد خواست، برای مردم خودمان، و برای مردم سراسر جهان. این امر از اهداف استقرار کشور ما بوده است. و این آن چیزی است که تاریخ ما نشان می دهد. و این آن هدفی است که کریس استیونز در تمام زندگی خود به خاطر آن تلاش کرد.
و من به شما قول می دهم که مدت ها پس از آن که این آدمکشان به عدالت سپرده شوند، میراث کریس استیونز در زندگی تمامی کسانی که او در آنها متاثر بوده است، زنده خواهد ماند. در وجود دهها هزار نفری که در خیابان های بنغازی علیه خشونت دست به راهپیمایی زدند؛ در وجود مردم لیبی که عکس کریس را به جای عکس خود در فیس بوک قرار دادند؛ و در نشانی که به سادگی چنین نوشته شده است، "کریس استیونز دوست تمامی مردم لیبی بود."
این موارد باید امید بخش ما باشند. آنها به ما یادآور می شوند که تا هنگامی که به خاطر دست یافتن به آن تلاش می کنیم، عدالت به اجرا درخواهد آمد؛ تاریخ در کنار ما است؛ و این که موج خروشان آزادی هرگز عقب نخواهد نشست. بسیار سپاسگزارم.(تشویق حضار)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر