این خبر به نقل از روزنامه ایران خبر است
در 7 اوت، چهار روز بعد از انتصاب رئیسجمهور جدید، «ظریف» متن «برنامه وزارت امور خارجه برای حکومت روحانی» را در رسانههای ایران منتشر کرد. اندکی بعد از آن، این سند در پایگاه اینترنتی وزارت خارجه ظاهر شد.
در این سند، «ظریف» راهبرد عملیاتی کوتاه و میان مدت وزارت برای مذاکرات هستهای را برشمرده که شامل تعهد برای «تغییر محیط امنیتی جهانی» با «شکستن همکاری بین قدرتهای بزرگ و خنثی کردن تلاشهای صهیونیستی-آمریکایی برای ایجاد اجماع بینالمللی علیه ایران» میشود. وی دو بار دیگر نیز این نکته را یادآور میشود، و اشاره میکند که «شرایط جهانی» اقتضا میکند که راهبردی ایجاد شود تا «فشار آمریکا و رژیم صهیونیستی و کشورها و سازمانهای چندجانبه بر ایران خنثی شود» .
یقیناً، این سند لحنی امیدوارکننده را بکار میگیرد. «ظریف» در کنار تعیین برنامههایی برای «طبیعی ساختن و ارتقاء روابط» با کشورهای همسایه و «بازسازی روابط با شرکای قدیمی در اروپا و آسیا» از یک «کاهش تدریجی دشمنی بالقوه با آمریکا و تغییر آن به توانمندیهای مثبت» سخن میگوید. همچنین وی میافزاید که «به جای آمریکا» ایران باید «آغازگر تمام جنبههای روابط دوسویه باشد» . اما عادیسازی روابط با آمریکا ذکر نشده، و مقاصد پشت این آغاز روابط به ظاهر مثبت، با توجه به لحن بخشهای دیگر سند جای سؤال دارد.
روحانی: «در جبهه غربی شکاف ایجاد کنید»
مطالعه کتابها و مقالات دانشگاهی «روحانی» که در دهه گذشته منتشر شده نیز نشانگر راهبرد ایجاد اختلافات سودمند در اتحاد بینالمللی است. وی در مقاله که در دسامبر 2003، دو ماه پس از مذاکرات با EU-3 (یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان) منتشر شد، نوشت که یک «اصل بنیادی» در «روابط ایران با آمریکا» آن است که از «هماهنگی و اجماع بین آمریکا و دیگر قدرتهای جهان –به ویژه اروپا، روسیه و چین- علیه ایران جلوگیری کنیم» .
به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، وی توضیح داد که اگرچه هیچ یک از این «سه قدرت» نمیتواند به تنهایی در مقابل آمریکا بایستد، اما به هر حال «یکجانبهگرایی» آمریکا را نیز نخواهند پذیرفت. وی مدعی است که آنها تأثیر «ثباتسازی» ایران در منطقه را میپذیرند. همچنین این مقاله توضیح میدهد که چگونه تهران قصد اجرای راهبردش را دارد: «برای اجتناب از این اجماع (علیه ایران)، مسئولیت بر عهده وزارت خارجه است. ما از طریق مهارتهای دیپلماتیک و سفیران تأثیرگذار میتوانیم علیه توطئه آنها بایستیم. با ایجاد فاصله بین آمریکا و صهیونیسم، و کشورهای مهم، به سادگی میتوانیم علیه توطئههای آمریکا بایستیم.»
«روحانی» در خاطرات 2011 خود که دوران مسئولیت مذاکرهکننده هستهای او را پوشش میداد از عبارت «ایجاد شکاف در جبهه غرب» برای توضیح این راهبرد استفاده کرد که اساساً هدف آن ممانعت از ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل از سوی اروپا بود. وی از همین عبارت در مبارزات انتخاباتی 2013 خود نیز استفاده کرد. به طور کلّی، چنین به نظر میرسد که دید کلّی او از مذاکرات به همین شکل است. وی در کتابی در سال 2009 مینویسد، «دیپلماسی هنر درک یک منطقه، و جهان و تخمین زدن قدرت و جایگاه آن و یافتن فرصتهای حساس برای بهرهبرداری است.»
«روحانی» از زمان کسب قدرت با چهار نفر از رهبران 1+5 ملاقات کرده و نشانههایی را بروز داده که بین چشمانداز راهبردی اروپا و واشنگتن فاصله ایجاد کند. در حاشیه آخرین جلسه مجمع عمومی سازمان ملل، وی با پنج نفر از رهبران کشورهای اروپایی دیدار کرد: فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، اتریش، و آلمان. علاوه بر اینها وی دو هفته قبل نشستهایی با روسیه و چین در نشست سران سازمان همکاری شانگهای در قرقیزستان داشت.
گزارش مطبوعات از جلسه سازمان ملل از تمایل روبه رشد اروپا به «تهاجم دلفریبی» دیپلماتیک «روحانی» خبر میدهد.
برای مثال، صدراعظم آلمان، «آنجلا مرکل» از نقش ایران در میانجیگری برای یافتن راهحلی دیپلماتیک در سوریه قدردانی کرد. نفوذ فزاینده «روحانی» در تعاملش با نخستوزیر ایتالیا، «انریکو لتا» نمایان شد که به وضوح از اینکه ایتالیا علیرغم آنکه «بین ایران و غرب پل زده» اما نقشی در 1+5 نداشته اظهار تأسف کرد.
در نشست مطبوعاتی 28 سپتامبر، «روحانی» با ذکر امکان ایجاد گروه 2+5 به «لِتا» دلداری داده و گفت، «تمام کشورهایی که در برنامه هستهای تأثیر دارند باید در مذاکرات نقش داشته باشند، و ایتالیا در رأس این فهرست است... برخی طرفدار گروه 2+5 نیستند... مسئله ساختار نیست... ایتالیا، که کشوری راهبردی در اروپا است، میتواند در مقوله هستهای نقش ایفاء کند، و اروپا را درگیر سازد تا به منطقهای عاری از تسلیحات اتمی و سلاح کشتار جمعی دست یابیم.»
در عین حال، «لِتا» نیز قول داد که در سال 2016 که سرپرستی اتحادیه اروپا بر عهده ایتالیا قرار گیرد، «تمام تلاشش را برای تقویت هرچه بیشتر روابط روم-تهران بکار خواهد بست» . و «روحانی» یادآور شد که ایران آماده رفع نیازهای انرژی ایتالیا بوده و افزود، «در این زمینه، میتوان روابط دوجانبه را گسترش داد».
به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، «روحانی» ، علیرغم توجه اخیرش به اروپا، این قسمت را یک قدرت سیاسی ضعیف میداند که در واقع مستقل از آمریکا نیست –موضعی که وی به وضوح در سالهای 2003-2005 هنگام تصدیاش به عنوان مذاکرهکننده هستهای اتخاذ کرد.
او در نشست مطبوعاتی 2004، اروپا را در مقایسه با آمریکای مرسدس، «پیکان» (یک مدل اتومبیل کمهزینه ایرانی) نامید: «مذاکره با اروپا به تنهایی برای اهداف ما کافی نیست... گاه نمیتوانید مرسدس بخرید، پس باید پیکان خرید... در این حالت، میدانید که از پیکان چه انتظاری دارید، و طبیعتاً انتظارات خود را پایین میآورید. نباید بیش از حد اعتراض و ناله کنید. نباید از سرعتش، مسائل فنّی آن، مصرف سوخت آن و ظاهر آن گلایه کنید، زیرا میدانید که یک پیکان است. شما اصولاً این اتومبیل را بر اساس بودجه خود خریدهاید.»
همچنین، در مصاحبه جولای 2005 با یک روزنامه ایرانی همزمان با استعفای خود از سمت مذاکرهکننده هستهای، «روحانی» گفت که اروپا «قدرت دوم» است و «قدرت اول» (آمریکا) در عراق درگیر است: «ما برای مذاکره قدرت دوم را انتخاب کردیم. همه میدانند که اروپا اولین و قویترین قدرت در حوزه جهانی نیست. اروپا قدرت دوم است، و ما کاملاً به این موضوع آگاهیم. ما با قدرت دوم جهان مذاکره میکنیم، در حالی که قدرت اول در حال ارزیابی و بررسی منافعش است.»
درک منفی «روحانی» از نقش جهانی اروپا سؤالاتی را در مورد روابط اخیرش با اروپا رقم میزند. دیدگاه خوشبینانه آن است که او روابط بهتر با اروپا را به عنوان پل نهایی به سوی واشنگتن میداند. اما تعبیر بدبینانهتر آن است که او قصد دارد از روابطش با اروپا به عنوان ابزاری برای اختلال در سیاست آمریکا بهره بگیرد. ظاهراً این دیدگاه با آنچه وی در مقاله دانشگاهی 2003 خود نوشته مطابقت دارد: «با وجود روابط نزدیک بین اروپا و آمریکا، در پشت پرده شکافهای زیادی بین آنها وجود دارد. شاید اروپا برای ایستادن روی پای خود به یک دهه زمان نیاز داشته باشد، اما در شرایط فعلی نمیتواند علیه آمریکا بایستد.»
هم سند راهبردی اوت «ظریف» و هم اظهارات قدیم و جدید «روحانی» نشان میدهد که هرگونه مذاکره بین آمریکا-ایران دشوار خواهد بود، زیرا تهران به جای یافتن حوزههای منافع مشترک بر کسب برتری متمرکز است. ظاهراً گروه «روحانی» معتقدند که کلی دستیابی به توافق در تفرقه انداختن بین اعضای 1+5 و منزوی ساختن آمریکا است.
به گزارش ایران خبر، اندیشکده «واشنگتن» نوشت: رژیم ایران رویکردی جدید برای مذاکره با غرب دارد: ایجاد شکاف بین آمریکا و اروپا به منظور شکستن اجماع و همکاری بینالمللی در مورد تحریمهای هستهای.
رژیم ایران در ماه اوت، سندی را منتشر کرد که تمرکز راهبرد مذاکره هستهای خود را برجسته میساخت: منحرف ساختن آمریکا با دور کردن آن از دیگر اعضای 1+5 (انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه و چین) . ابزار این راهبرد –که به وضوح توسط رئیسجمهور «حسن روحانی» و وزیر امور خارجه «محمد جواد ظریف» بیان شده و با نامهنگاریهای گسترده قبلی نیز هماهنگ است- با تضمین تهران برای نتیجه «برد-برد» در حل مقوله هستهای در تناقض است.در 7 اوت، چهار روز بعد از انتصاب رئیسجمهور جدید، «ظریف» متن «برنامه وزارت امور خارجه برای حکومت روحانی» را در رسانههای ایران منتشر کرد. اندکی بعد از آن، این سند در پایگاه اینترنتی وزارت خارجه ظاهر شد.
در این سند، «ظریف» راهبرد عملیاتی کوتاه و میان مدت وزارت برای مذاکرات هستهای را برشمرده که شامل تعهد برای «تغییر محیط امنیتی جهانی» با «شکستن همکاری بین قدرتهای بزرگ و خنثی کردن تلاشهای صهیونیستی-آمریکایی برای ایجاد اجماع بینالمللی علیه ایران» میشود. وی دو بار دیگر نیز این نکته را یادآور میشود، و اشاره میکند که «شرایط جهانی» اقتضا میکند که راهبردی ایجاد شود تا «فشار آمریکا و رژیم صهیونیستی و کشورها و سازمانهای چندجانبه بر ایران خنثی شود» .
یقیناً، این سند لحنی امیدوارکننده را بکار میگیرد. «ظریف» در کنار تعیین برنامههایی برای «طبیعی ساختن و ارتقاء روابط» با کشورهای همسایه و «بازسازی روابط با شرکای قدیمی در اروپا و آسیا» از یک «کاهش تدریجی دشمنی بالقوه با آمریکا و تغییر آن به توانمندیهای مثبت» سخن میگوید. همچنین وی میافزاید که «به جای آمریکا» ایران باید «آغازگر تمام جنبههای روابط دوسویه باشد» . اما عادیسازی روابط با آمریکا ذکر نشده، و مقاصد پشت این آغاز روابط به ظاهر مثبت، با توجه به لحن بخشهای دیگر سند جای سؤال دارد.
روحانی: «در جبهه غربی شکاف ایجاد کنید»
مطالعه کتابها و مقالات دانشگاهی «روحانی» که در دهه گذشته منتشر شده نیز نشانگر راهبرد ایجاد اختلافات سودمند در اتحاد بینالمللی است. وی در مقاله که در دسامبر 2003، دو ماه پس از مذاکرات با EU-3 (یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان) منتشر شد، نوشت که یک «اصل بنیادی» در «روابط ایران با آمریکا» آن است که از «هماهنگی و اجماع بین آمریکا و دیگر قدرتهای جهان –به ویژه اروپا، روسیه و چین- علیه ایران جلوگیری کنیم» .
به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، وی توضیح داد که اگرچه هیچ یک از این «سه قدرت» نمیتواند به تنهایی در مقابل آمریکا بایستد، اما به هر حال «یکجانبهگرایی» آمریکا را نیز نخواهند پذیرفت. وی مدعی است که آنها تأثیر «ثباتسازی» ایران در منطقه را میپذیرند. همچنین این مقاله توضیح میدهد که چگونه تهران قصد اجرای راهبردش را دارد: «برای اجتناب از این اجماع (علیه ایران)، مسئولیت بر عهده وزارت خارجه است. ما از طریق مهارتهای دیپلماتیک و سفیران تأثیرگذار میتوانیم علیه توطئه آنها بایستیم. با ایجاد فاصله بین آمریکا و صهیونیسم، و کشورهای مهم، به سادگی میتوانیم علیه توطئههای آمریکا بایستیم.»
«روحانی» در خاطرات 2011 خود که دوران مسئولیت مذاکرهکننده هستهای او را پوشش میداد از عبارت «ایجاد شکاف در جبهه غرب» برای توضیح این راهبرد استفاده کرد که اساساً هدف آن ممانعت از ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل از سوی اروپا بود. وی از همین عبارت در مبارزات انتخاباتی 2013 خود نیز استفاده کرد. به طور کلّی، چنین به نظر میرسد که دید کلّی او از مذاکرات به همین شکل است. وی در کتابی در سال 2009 مینویسد، «دیپلماسی هنر درک یک منطقه، و جهان و تخمین زدن قدرت و جایگاه آن و یافتن فرصتهای حساس برای بهرهبرداری است.»
«روحانی» از زمان کسب قدرت با چهار نفر از رهبران 1+5 ملاقات کرده و نشانههایی را بروز داده که بین چشمانداز راهبردی اروپا و واشنگتن فاصله ایجاد کند. در حاشیه آخرین جلسه مجمع عمومی سازمان ملل، وی با پنج نفر از رهبران کشورهای اروپایی دیدار کرد: فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، اتریش، و آلمان. علاوه بر اینها وی دو هفته قبل نشستهایی با روسیه و چین در نشست سران سازمان همکاری شانگهای در قرقیزستان داشت.
گزارش مطبوعات از جلسه سازمان ملل از تمایل روبه رشد اروپا به «تهاجم دلفریبی» دیپلماتیک «روحانی» خبر میدهد.
برای مثال، صدراعظم آلمان، «آنجلا مرکل» از نقش ایران در میانجیگری برای یافتن راهحلی دیپلماتیک در سوریه قدردانی کرد. نفوذ فزاینده «روحانی» در تعاملش با نخستوزیر ایتالیا، «انریکو لتا» نمایان شد که به وضوح از اینکه ایتالیا علیرغم آنکه «بین ایران و غرب پل زده» اما نقشی در 1+5 نداشته اظهار تأسف کرد.
در نشست مطبوعاتی 28 سپتامبر، «روحانی» با ذکر امکان ایجاد گروه 2+5 به «لِتا» دلداری داده و گفت، «تمام کشورهایی که در برنامه هستهای تأثیر دارند باید در مذاکرات نقش داشته باشند، و ایتالیا در رأس این فهرست است... برخی طرفدار گروه 2+5 نیستند... مسئله ساختار نیست... ایتالیا، که کشوری راهبردی در اروپا است، میتواند در مقوله هستهای نقش ایفاء کند، و اروپا را درگیر سازد تا به منطقهای عاری از تسلیحات اتمی و سلاح کشتار جمعی دست یابیم.»
در عین حال، «لِتا» نیز قول داد که در سال 2016 که سرپرستی اتحادیه اروپا بر عهده ایتالیا قرار گیرد، «تمام تلاشش را برای تقویت هرچه بیشتر روابط روم-تهران بکار خواهد بست» . و «روحانی» یادآور شد که ایران آماده رفع نیازهای انرژی ایتالیا بوده و افزود، «در این زمینه، میتوان روابط دوجانبه را گسترش داد».
به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، «روحانی» ، علیرغم توجه اخیرش به اروپا، این قسمت را یک قدرت سیاسی ضعیف میداند که در واقع مستقل از آمریکا نیست –موضعی که وی به وضوح در سالهای 2003-2005 هنگام تصدیاش به عنوان مذاکرهکننده هستهای اتخاذ کرد.
او در نشست مطبوعاتی 2004، اروپا را در مقایسه با آمریکای مرسدس، «پیکان» (یک مدل اتومبیل کمهزینه ایرانی) نامید: «مذاکره با اروپا به تنهایی برای اهداف ما کافی نیست... گاه نمیتوانید مرسدس بخرید، پس باید پیکان خرید... در این حالت، میدانید که از پیکان چه انتظاری دارید، و طبیعتاً انتظارات خود را پایین میآورید. نباید بیش از حد اعتراض و ناله کنید. نباید از سرعتش، مسائل فنّی آن، مصرف سوخت آن و ظاهر آن گلایه کنید، زیرا میدانید که یک پیکان است. شما اصولاً این اتومبیل را بر اساس بودجه خود خریدهاید.»
همچنین، در مصاحبه جولای 2005 با یک روزنامه ایرانی همزمان با استعفای خود از سمت مذاکرهکننده هستهای، «روحانی» گفت که اروپا «قدرت دوم» است و «قدرت اول» (آمریکا) در عراق درگیر است: «ما برای مذاکره قدرت دوم را انتخاب کردیم. همه میدانند که اروپا اولین و قویترین قدرت در حوزه جهانی نیست. اروپا قدرت دوم است، و ما کاملاً به این موضوع آگاهیم. ما با قدرت دوم جهان مذاکره میکنیم، در حالی که قدرت اول در حال ارزیابی و بررسی منافعش است.»
درک منفی «روحانی» از نقش جهانی اروپا سؤالاتی را در مورد روابط اخیرش با اروپا رقم میزند. دیدگاه خوشبینانه آن است که او روابط بهتر با اروپا را به عنوان پل نهایی به سوی واشنگتن میداند. اما تعبیر بدبینانهتر آن است که او قصد دارد از روابطش با اروپا به عنوان ابزاری برای اختلال در سیاست آمریکا بهره بگیرد. ظاهراً این دیدگاه با آنچه وی در مقاله دانشگاهی 2003 خود نوشته مطابقت دارد: «با وجود روابط نزدیک بین اروپا و آمریکا، در پشت پرده شکافهای زیادی بین آنها وجود دارد. شاید اروپا برای ایستادن روی پای خود به یک دهه زمان نیاز داشته باشد، اما در شرایط فعلی نمیتواند علیه آمریکا بایستد.»
هم سند راهبردی اوت «ظریف» و هم اظهارات قدیم و جدید «روحانی» نشان میدهد که هرگونه مذاکره بین آمریکا-ایران دشوار خواهد بود، زیرا تهران به جای یافتن حوزههای منافع مشترک بر کسب برتری متمرکز است. ظاهراً گروه «روحانی» معتقدند که کلی دستیابی به توافق در تفرقه انداختن بین اعضای 1+5 و منزوی ساختن آمریکا است.
شاید واشنگتن بتواند با دنبال کردن گفتمان دوجانبه قوی با ایران از طریق چهارچوب 1+5 و با کاستن نگرانیهای اروپا به منظور ایجاد جبهه متحد بینالمللی علیه مقاصد هستهای ایران بتواند از این راهبرد جلوگیری کند. انجام چنین روندی میزان جدیت ایران برای رسیدن به توافق را مشخص ساخته، راه را برای توافقی ماندگار و معنادار هموار کرده و در عین حال نقش برجسته واشنگتن در پرونده هستهای ایران را حفظ میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر